تلاش بشر برای درمان بیماریها و آسیبها از دوران پیش از باستان وجود داشتهاست و در دوران باستان نیز در کنار مذهب و گاه به عنوان بخشی از آن وجود داشتهاست. در یونان باستان پزشکانی چون بقراط پزشکی را به عنوان دانش و فنی مجزا مطرح کردند و بنیانگذاران راهی بودند که بعدها توسط پزشکانی همچون ابنسینا و رازی (رازی مسلمان نبوده و تنها به توحید اعتقاد داشته یعنی موحد بوده؛ اما به اشتباه عنوان میشود که وی مسلمان بودهاست) طی شد. در رنسانس با بهرهگیری از روش علمی پزشکی پیشرفتهای قابل توجهی کرد. از قرن ۱۹ آنچه به عنوان پزشکی مدرن شناخته میشود بنیان گذاشته شد. در اواخر قرن بیستم و دوران معاصر دانش ژنتیک رویکرد نسبت به درمان و بیماریها را دچار تحولی جدی کرد بهطوریکه ژنتیک پزشکی را دارای نقشی متحولکننده برای پزشکی از درمان محور بودن به حفظ سلامتی دانستهاند.[۲] اهمیت سلامتی در بهرهوری اجتماع و کیفیت زندگی منجر به تأسیس موسسات و قوانین شدهاست تا مسایلی همچون تحصیل و مجوزدهی به پزشکان تا نحوه استفاده از بودجههای درمانی در کشورها قانونمند و تنظیم شوند؛ لذا سازمانهای پزشکی در کشورهای مختلف برای سازمان دهی و قانونمندسازی فعالیتهای پزشکی تأسیس شدهاند. .